دسته ها
داغ عشق
داغ دیدم .داغ عشقت سوخت. جان مرا
پای بر چشم گذار و دیده به منت. مرا
اه میکشم از سوز عشق که نشاندی. دل مرا
سوختی و ساختم از برای همه عشق. تورا
اب میکنم روح و جانم از برای دل. تورا
اب کرده بودی تو .جسم و روان مرا
مهر بانوی باغ پاییزی
بارشی کن از جنس عشق به جان ما
بهر یاد کردن و ایام گذشت ما
من نمیگویم که باش در کنار ما
گر نباشی نیست خشت و پی زما
خسته ام در این دیر بی انتها
باش تا باشد این عشق در وجود ما
۱۳۹۶/۷/۲۵
کلمات کلیدی:
#گلدن گیت