دسته ها
ĦѦღi∂ɛн
شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برام
شاید بیداری مثل من به فکر اون خاطره ها
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو توام خسته شدی مثل من از فاصله ها
با هر قدم برداشتنت فاصله بینمون نشست
لحظه ای که بستی درو شنیدی قلب من شکست
یادت بیار که من کی ام اون که میمیره برات
اونی که دل نداره برگی بیوفته سر راهت
نمیتونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام
تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام
از چی داری تو دور میشی از من که میمیرم برات
از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات
بگو من از کی بگیرم حتی یه بار سراغتو
دارم حسودی میکنم به آیینه ی اتاق تو
کاش جای آیینه بودم هرروز تورو میدیدمت
اگر که بالشت بودم هر لحظه میبوسیدمت
- جواب
- 17 شهریور, 1399
شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برام
شاید بیداری مثل من به فکر اون خاطره ها
شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها
بگو توام خسته شدی مثل من از فاصله ها... نمایش بیشتر