مریم (معاون سایت)
7 views
دیدمت روزی تو را با شعر و با ساز آمدی
گُم میان ِ جمعیت امّا سرافراز آمدی
آمدی در گوشه ی شعرم برایم کف زدی
با سلامی مملو از موسیقی و راز آمدی
نقطه ی جیمم شدی ، من حلقه ی جیمت شدم
با الفبایی سراسر حرف ِ آواز آمدی
من برای با تو بودن تا خدا هم رفته ام
مرده ای بودم ، تو با نجوای اعجاز آمدی
من تو را یکبار دیدم ، چشمهایم خواب رفت
وای از این رویا که تو در آن از آغاز آمدی
"آمدی جانم به قربانت " ولی دیر آمدی
آمدی با یک بغل ابیات ِ پرواز آمدی
تا کجای این غزل مهمان ِ دستان ِ منی
در خیالِ شعر ِ من با حرص و با آز آمدی؟
فرش ِ راهت را برایت آب و جارو کرده ام
من که می دانم تو با اشکانِ من باز آمدی
رفته ای حالا فقط این شعر و سازت مانده است
مثل آن روزی که تو با شعر و با ساز آمدی
Dimension: 500 x 357
سایز فایل: 34.36 Kb
اولین نفری باشید که این پست رو پسند می کنید
اولین نفری باشید که این پست رو پسند می کنید