مریم (معاون سایت)
on 7 بهمن, 1399
20 views
ک شب مرا اوج خیالش تا سحر برد
دیوانه دل را،آن روانی ،بی خبر برد
هنگامه ی دیدار بود و دل سپردن
با بوسه های داغ خود بی دردسر برد
با آن صدای دلنشین اش داشت میخواند
جام می اش را سمت من بالای سر برد
گفتم که نوش جانت ای دلدار نازم
لبخند شیرینش دلم را بیشتر برد
دستم گرفت و رقص مویش در دل باد
در این غزل او در شبی با من به سر برد
Dimension: 500 x 459
سایز فایل: 33.56 Kb
پسند کردم (3)
Loading...
3
پسند کردم (3)
Loading...
3