مریم (معاون سایت)
on 22 اسفند, 1399
14 views
نگرانم که مبادا نگرانم بکنی ،
باز با عشوه دچار هیجانم بکنی ، مثل برگ گلی و فصل بهارم همه تو ترسم آن است مرا برگ خزانم بکنی نگواینگونه که دل خون شَوداز گفتن تو بگو آن گونه که بی تاب و توانم بکنی بِنَما گوشهٔ چشمی بِرهانم ز ملال همه جا نام خودت ورد زبانم بکنی من که در عشق تو مانند زلیخا شده ام رخت یوسف به سرم کن که جوانم بکنی
Dimension: 500 x 830
سایز فایل: 31.58 Kb
پسند کردم (1)
Loading...
1
پسند کردم (1)
Loading...
1