مریم (معاون سایت)
on 11 فروردین, 1400
21 views
پله ها در پیش رویم، یک به یک دیوارشد
زیر هر سقفی که رفتم ، بر سرم آوار شد خواستم شعری بگویم تا تو را عاشق کنم رفتی و با رفتنت این قلب من بیمار شد بر فلک نفرین نمودم تا تو را دادم زدست از بد اقبال هر گل را که چیدم خار شد رفتی و با رفتنت احوال من دیوانگیست گو چرا با رفتنت احساس من بر دار شد از پس امروز و فرداهای خود وا مانده ام گوئیا با رفتن تو سهم من پیکار شد از چه رو از من گذر کردی تو ای نا مهربان این چنین بارفتنت هر لحظه حالم زار شد شعر ها گفتم برایت تا که باز آیی مگر شعر هایم را ندیدی ، غصه ها تکرار شد هر که را دیدم نشد مانند تو ای بی وفا قلب من با رفتنت از عاشقی بیزار شد بعد عشقت شعر هایم،قاب بردیوار شد
Dimension: 500 x 506
سایز فایل: 21.07 Kb
پسند کردم (3)
Loading...
3
پسند کردم (3)
Loading...
3