جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی رانجستم زندگانی را و گم کردم جوانی راکنون با بار پیری آرزومندم که برگردمبه دنبال جوانی کوره راه زندگانی رابه یاد یار دیرین کاروان گم کرده رامانمکه شب در خواب بیند همرهان کاروانی رابهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابیچه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی راچه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستیکه در کامم به زهرآلود شهد شادمانی راسخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دلخدایا با که گویم شکوه بی همزبانی رانسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیدهبه پای سرو خود دارم هوای جانفشانی رابه چشم آسمانی گردشی داری بلای جانخدا را بر مگردان این بلای آسمانی رانمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتنکه از آب بقا جویند عمر جاودانی را...
in album: مریم (معاون سایت)'s Timeline Photos
Dimension:
282 x 500
سایز فایل:
101.95 Kb